بیوگرافی و مصاحبه از محسن افشانی+عکس
محسن افشانی
مجری و بازیگر نوپا در یازدهم فروردین ۱۳۶۸ چشم به جهان گشود .
رشته اش در دبیرستان ریاضی فیزیک بوده . به مهندسی شیمی و میکانیک خیلی علاقه داره .
صاحب یک خواهر بزرگتر از خودش هست . از کودکی دوست داشت بازیگر بشه ولی با دادن تستی سر از کار مجری گری در آورد.اولین برنامه اش در مجری گری آستانه بود بعد در برنامه های «ما دو تا»، «بوم سفید» و «سلام بهار» نیز به عنوان مجری ظاهر شده و در حرفه بازیگری در گاراگاهان و ترانه مادری حضور داشته.
شیرین ترین خاطراتش رو اتفاقاتی می دونه که در حین مجری گری زنده براش می افته.
در وب نویسی هم دست داره و ۲۵ سال نیمه کاره وب نویسی انجام داده .دوستانش از خطش خیلی تعریف می کنند.
حرفهای خصوصی :
خواننده مورد علاقه محسن:احسان خواجه امیری و محسن نامجو
بازیگر مورد علاقه : حامد بهداد
مجری مورد علاقه : رشید پور
بهترین فیلم : نقاب
وزن : ۶۲
محل اقامت : تهران پارس
غذای مورد علاقه : کوکو سیزی
اغلب عصبانی نمی شه و اگه عصبانی بشه زمین و زمان به هم می دوزه
درس مورد علاقه : جغرافی
عدم تخصص : خانه داری
صدقه دادن را خیلی دوست دارد
تافل می خونه
ازبادمجان. پیاز. کدو.فلفل دلمه ای در غذا ها وواژه ی تکرار بدش میاد
خصوصیات اخلاقی : حسود و خواه البته مثبت
هنگام عصبانیت ایت الکرسی می خونه
رنگ مورد علاقه : قرمز
رنگ بهترین لباس : مشکی
ترس از رفیق بد داره
شغل پدر : چوب و دکوراسیون داخلی
بهتری سال زندگی اش:سال۱۳۹۳ که پدرش قصد داره کت و شلوار دامادی تنش کنه
آخرین باری که گریه کرده چند ماه پیش بوده .کنار جسم بی جان پدر بزرگش
به همسایه هاشون میگه خاله
ماشین : ۲۰۶ مشکی گوشی : N95
مصاحبه:
از چه زمانی وارد این عرصه شدی؟
افشانی: چهار سال پیش با تئاتر شروع کردم، علی مختارزاده که دو تا از کارهای مرا دیده بود از برنامه آستانه تماس گرفت و برای بازی در یکی از آیتمها، پس از یک ماه به من پیشنهاد اجرا داد، دیگه از همان جا پلهپله رفتم جلو تا شدم مجری اول برنامه، پس از آن برنامه (مادوتا) و (سلام بهار) که قرار بود 90 تا برنامه روی آنتن برود که تنها 60 قسمت از آن پخش شد. در جامجم هم برنامه زنده (بوم سفید) را اجرا میکنم.
چطور برای این کار معرفی شدی؟
افشانی: از دو سال پیش با محمد حمزهای (دستیار کارگردان) آشنایی داشتم (قرار بود در کار دیگری همکاری کنیم اما از آنجا که کنکور داشتم، منتفی شد) فروردین ماه امسال تماس گرفتند برای این کار، البته پیش از این هم یک نقش کوچک در قسمت سوم سریال (کارآگاهان) به کارگردانی آقای لبخنده ایفا کردم.
متولد چه سالی هستی؟
افشانی: یازدهم فروردین ماه سال 68.
پس امسال کنکور شرکت کردی، در چه رشتهای؟
افشانی: در رشته مهندسی مکانیک گرایش حرارت سیالات که حتما قبول میشوم.
چرا در رشته هنری شرکت نکردی؟
افشانی: همه گفتند که بازیگری را به شکل آکادمیک و دانشگاهی پیگیری کن، اما خودم دوست ندارم. من عاشق مهندسی شیمی و مکانیک هستم.
پیش از شروع کار چه بیوگرافی از پویا ارائه داده بودند؟
افشانی:در روزهای پیش تولید، زمانی که برای تمرین دور هم جمع میشدیم آقای حاتمی که به عنوان بازیگردان حضور دارند (و البته بازیگر هم هستند) کمی در مورد نقش برایم توضیح داده بودند، با راهنماییهای ایشان و نیز آقایان محمدی و سهیلیزاده و همچنین تجربه کمی که از تئاتر داشتم یک شناسنامه برای پویا نظری درست کردم.
به اندازه پویا درسخوان هستی؟
افشانی: تا قبل از اینکه درگیر برنامه زنده شوم خیلی درسخوان بودم، اما بعد از آن کمتر پرداختم به درس ولی همیشه معدلم بالای هجده است.
با چه معدلی دیپلم گرفتی؟
افشانی: با معدل کل 14/18 دیپلم گرفتم.
قصد داری تا کجا بازیگری را دنبال کنی؟
افشانی:حداکثر تا چهار یا پنج سال دیگر.
یعنی آنقدر این حرفه را برای خودت محدود کردی؟
افشانی:: نه! محدود نکردم، چون بازیگری جزء اهداف من در زندگی نبوده، همیشه دوست داشتم، مهندس شوم بازیگری از سرگرمیهای جدی من به حساب میآید.
اجرا هم...؟
افشانی: اجرا که همیشه حکم بازی برایم داشته یک نوع شوخی و خاله بازی. شاید به این خاطر که ویژگیهای یک مجری مثل بیان و شیوه اجرا را هیچوقت نداشته ام. همیشه جلوی دوربین بازی کردم چه در مقام مجری چه بازیگر.
پیشتر، کار با این گروه حرفهای را تصور میکردی؟
اافشانی:فشانی: مثل خیلیها این سوال برای خودم هم وجود دارد که چرا من انتخاب شدم؟ این انتخاب خیلی برایم عجیب بود، من از هیچ یک از استعدادهایم ناآگاه نبودم و میدانستم که میتوانم خوب باشم، اما مدام فکر میکنم که چقدر زود و چقدر خوب در این جایگاه قرار گرفتم.
به هر حال انتخاب یک مجری برای چنین نقشی تا حدی سخت است، من بسیار از این اتفاق خوشحالم و تشکر میکنم که چنین فرصتی به من دادند.
چند تا خواهر و برادر داری؟
افشانی: تنها یک خواهر بزرگتر دارم.
خانواده چقدر در این زمینه مشوقت هستند؟
افشانی:من همیشه سپاسگزارشان هستم، در این مدت خیلی اذیت شدند نقش خانواده واقعا قابل انکار نیست. شاید آن روزها که برای تئاتر میرفتم کارم را جدی نمیگرفتند، ولی از زمانی که اولین تصویر از من پخش شد جدی گرفتند و البته مطمئن.
نظر یات نره